از طرف دیگر یکی از مشکلات استفاده از نیروی انسانی مانند خلبانان، اطلاعاتی بود که آنها داشتند و اگر اسیر میشدند دشمن شروع به تخلیه اطلاعات نظامیآنها میکرد.
یکی از راههای فرار از چنین مشکلاتی ساخت هواپیماهای بدون سرنشین (Unmmand Air Vehid = UAV) بود و کشورهای مقتدر صنعت هوا فضا با صرف بودجههای هنگفت تحقیقاتی، شروع به ساخت انواع هواپیمای بدون سرنشین کردند.
هم اکنون هواپیماهای بسیاری در خدمت نیروهای نظامی کشورهایی مانند آمریکا هستند که حتی در جنگ عراق نیز بارها و بارها از آنها استفاده شد.
یکی از شاهکارهای طراحی در هواپیمای بدون سرنشین، هواپیمای شاهین جهان (global Hawk) آمریکاست که بیشتر برای مقاصد جاسوسی و اطلاعاتی استفاده میشود.
از سال2000 میلادی تاکنون طرحهای بسیار شگفتآوری از هواپیماهای بدون سرنشین ارائه شده که در میان آنها چندین هواپیمای جنگنده بدون سرنشین (UCAV) نیز وجود داشته و حتی به مرحلة عملیاتی رسیده است. مانند X-46 ملقب به پگاسوس.
با پیشرفت سریع صنعت هواپیماهای بدون سرنشین، ساخت میکروهواپیماها آغاز شد. این نوع هواپیماها بهMAV، معروفند و همانگونه که از نامشان مشخص است خصوصیت اندازه بسیار کوچک شان، آنها را از بقیه هواپیماها متمایز میکند. این هواپیماها تعریف ابعادی ویژهای دارند.
در واقع به موجود پرنده مصنوعی که ابعادش از 15× 15× 15 سانتی متر بزرگتر نباشد، میکرو هواپیما گفته میشود.
ساخت یک میکروهواپیما احتیاج به ائتلاف مهندسان هوافضا، الکترونیک و مخابرات داردکه مشخصا نقش مهندسان هوافضا متمایزتر است. علاوه بر این مراحل ساخت میکروهواپیماها مشکلات بسیاری دارد.
طراحان و مهندسان با نگاه به نوع عملیاتی میکروهواپیماها باید ضامن میزان برد و مداومت پروازی متناسب آن و از همه مهمتر پایداری پروازی آن باشند.
ساخت یک میکروهواپیمایی که بتواند برد و زمان پروازی بالایی داشته باشد کار سختی است. این مسئله دلیل واضحی هم دارد، ابعاد کوچک هواپیما باعث محدودیت در وزن میشود و از طرف دیگر سطوحی که نیروی برآ (lift) را ایجاد میکنند کوچک هستند.
با توجه به این وضعیت، نیروی پیشران (موتور) آنها که میتواند مهمترین عامل تضمین میزان برد و زمان پروازی باشد، بسیار حساس است.میکروهواپیماها را می توان در 3 گروه طبقه بندی کرد:
1 - هواپیماهای بال ثابت (Fixed wing)
2 - ارنیتاپترها (Ornithopter)
3 - ملخی (rotating wing)
ایجاد شرایط پایداری پروازی برای پرندهای که به دور از ارتباط مستقیم نیروی انسانی عمل میکند، احتیاج به حسگرهای ارتباطی قوی و عملگرهای دقیق دارد.
به عنوان مثال اگر یک هواپیمای بدون سرنشین در زمان پرواز با یک جبهه هوای نامناسب برخورد کند، باید وضعیتش را سریع به مراکز زمینی یا هوایی مخابره کند و بلافاصله فرمانهای تصحیح و پایداری را برای تعادلش بگیرد.
البته بسیاری از این مسائل در یک هواپیمای بدون سرنشین به صورت هوشمند انجام میشود، ولی در یک میکروهواپیما به دلیل ابعادش خبری از تعداد زیاد سنسورهای هدایتی نیست که این موضوع کار را برای طراحان میکروهواپیماها سخت تر می کند.
بیشترین موارد استفاده میکرو هواپیماها در عملیاتهای جاسوسی است. با نصب یک دوربین بسیار قوی روی آنها، میتوان عکسهایی با وضوح بالا از مناطق مختلف و صعب العبور دشمن مهیا کرد و با آسودگی خاطر در مناطقی که حتی رادارهای بسیار قوی کار گذاشته شده میتوان پشت زنی کرد و از کل محوطه و وضعیت دشمن فیلمبرداری کرد.
نکته جالب و در واقع فایده اصلی میکروهواپیماها کم بودن سطح مقطع راداری (RSC) است.
هیچ راداری توان ردیابی این هواپیماها را ندارد. آنقدر این پرنده کوچک است که اگر هم دیده شود نمی توانند آن را نشانه روند و تسلیحاتی برای انهدام آن وجود ندارد.
آمریکا، روسیه، انگلستان، فرانسه، آلمان و رژیم اشغالگر قدس از جمله کشورهایی هستند که تا کنون در زمینة ساخت میکروهواپیماها فعالیتهای بسیاری کردهاند.